این همه خسارت به کشور چگونه جبران خواهد شد ؟

 

 

موسسه لوكومانيتور گزارشي از وضعيت سرمايه گذاري خارجي در  ايران منتشر كرد كه بيانگر آن مي باشد كه سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي در ايران طي سال‌هاي 2003 تا 2006 داراي نوسان زيادي بوده است. در حالي كه طي سال 2003 ميلادي دو‌ميليارد و 990ميليون دلار سرمايه‌گذاري خارجي در ايران جذب شده بود  ، اين رقم در سال 2004 ميلادي به چهار‌ميليارد و 260‌ميليون دلار رسيده .  اما در سال 2005 ميلادي تنها يك‌ميليارد و 150‌ميليون دلار و  در سال 2006 ميلادي نيز 803‌ ميليون دلار سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي جذب شده است. همچنين  طي چهار سال گذشته 70 پروژه سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي در ايران به مرحله اجرا درآمده است كه به ترتيب طي سال‌هاي 2003 تا 2006 ميلادي 29، 22، 19 و 8 پروژه سرمايه‌گذاري خارجي در ايران جذب شد.

ادامه نوشته

آیت الله  تا کندی : اگر مي‌دانستم انتخابات را به اين حالت مي‌كشند کاندید نمی شدم

متن کامل  اطلاعيه آيت‌‏الله محمد تاكندي كه تحت عنوان «تشكر، تسليم و گله»  در اعتراض به ابطال آرای وی در انتخابات مجلس خبرگان استان قزوین نوشته شده به اين شرح  ذیل است:

چون انتخابات با تمام كش و قوس نيم‌‏صحيح و نيم‌‏باطل به اتمام رسيد، حرف‌هاي گفتني زياد داريم. لازم دانستم با هم‌استاني‌ها و دوستان به قسمتي از اينها اشاره كنم؛ در قلم اول تشكر و تقدير از همه محترمان استان از شهر و روستا كه با حضور چشم‌گير در دو انتخابات، تنور انتخابات را گرم نموديد چه به اينجانب راي داديد يا به محترمين ديگر، البته آنهايي كه براي اينجانب طلبه قدم برداشتند، ستاد زدند، دوندگي نمودند، كمك‌هاي مادي كردند، ماشين در اختيار گذاشتند، عكس زدند، مقاله نوشتند، يا در هفته‌نامه‌ها تبليغ كرده دفاع نمودند و از بعض طلاب و روحانيون كه سنگ تمام نهاده و اداء وظيفه نمودند، حتي عده كثيري از دوستان در اين مدت غصه خوردند، نهايت تشكر و قدرداني را مي‌نمايم. علي‌الخصوص نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي كه شمارش آراء را تعقيب مي‌كردند كه شايد حق به حق‌‏دار برسد به‌‏خصوص ناظرين شوراي نگهبان قزوين و حضرت آيت‌الله جنتي در تهران.

ادامه نوشته

!تو ازمن مي پرسي كه چگونه ديوانه شده ام

ديشب يكي از دوستان  و همكاران  قديمي اومده بود خانه ما. از اوضاع خودش مي گفت و اينكه  توي محل كار براش چه اتفاقي افتاده. از اوضاع احوال و آنچه كه براي او پيش  آمده بود خبر داشتم.  من هم چون خودم اين دوره رو تجربه كرده بودم و مي دانستم كه طرف مقابل چه انتظاري از من داره ، كاملا دقيق و فعالانه به حرفاش گوش مي دادم . به نوعي  از دزد و... حرف مي زد. من هم ياد خودم افتادم كه همين حالت رو داشتم  و هي فرياد مي زدم دزد ! دزد! دزد نابكار! ولي هيچكس .... .

 

جبران خليل جبران در مقدمه كتاب" ديوانه" مي گويد :

((تو ازمن مي پرسي كه چگونه ديوانه شده ام . ماجراي ديوانگي من اينگونه است: روزي مدتها پيش از اينكه خدايان متولد شوند، من از خوابي عميق برخواستم و دريافتم كه همه نقابهاي مرا دزديده اند – من هفت نقاب داشتم كه مطابق با هر روز هفته بر چهره مي زدم و هفت زندگي مختلف را پشت سر  مي گذاشتم- من بدون نقابي بر چهره در ميان خيابانهاي شلوغ مي دويدم و فرياد مي زدم: دزد! دزد! دزد نابكار !

مرد و زن بر من مي خنديدند و برخي بدليل وحشت از من به درون خانه هايشان مي دويدند.و هنگامي كه به بازار رسيدم جواني كه بر سر در يك خانه ايستاده بود، فرياد زد:  او يك ديوانه است. من به بالا نگاه كردم تا رو در روي او قرار گيرم. آفتاب براي نخستين بار چهره من را بوسيد و روح من با شعله عشق به سوي آفتاب پركشيد. من ديگر نقاب نمي خواستم و گويي كه در خلسه به سر مي بردم، فرياد مي زدم: "خداوندا، دزدان نقابهاي مرا حفظ كن و از سر تقصير آنها بگذر". به اين ترتيب ديوانه شدم.

و من آزادي و حقيقت را در ديوانگي يافتم: آزادي، تنهايي و امنيت از شناخته شدن براي افرادي كه ما را بدون درك وجود دروني درك ميكنند.))

 

گاهی اوقات اتفاقاتی توی زندگی ما می افتد که در وهله اول باعث ناراحتی و تکدر خاطر  ما می شود. شروع می کنیم به شکایت و ناله . ولی بعد از مدتی  می بینیم این اتفاق ناخواسته  که به ما تحمیل شده باعث گردیده که به چیزهایی برسیم که مانع اش توسط اون اتفاق برداشته شده . این نکته  یکی از نکاتی است  که جبران خلیل  جبران با ادبیات زیبایش به صورت شیوا  در متن بالابیان کرده . در حال حاضر همین نگاه را من  به اتفاقات گذشته دارم . به دوست عزيزم گفتم  با وجود اينكه  مسير طولاني و سخت بود افق هاي  اميد بخش و  تازه اي پيش رویم باز شده  و الان احساس بهتری نسبت به گذشته دارم و علی رغم بدیها،دشمنی ها، کم بینی و حسادتها  و كج انديش هايي كه خواسته يا ناخواسته توسط غير دوستان در حق ما صورت گرفت  از خداوند شاكرم . البته مثل جبران خليل جبران نمي گويم :"خداوندا، دزدان نقابهاي مرا حفظ كن و از سر تقصير آنها بگذر"   و مثل بعضی ها هم نيستيم كه شخصی که به او تهمت زده بود را  واگذار به خدا كرد و  سال بعد طرف مقابلش مرد.  ولي به اين نكته ايمان دارم  كه  گاهي اوقات  "عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد"

امیدوارم  اين دوست عزيزم به آن چیز هایی که دوست دارد برسد .

سرنوشت دیکتاتور

 

صدام در يكي از آخرين گفت و گوهايش به "دان رادر" از مديران CBS آمريكا  كه از او پرسيده بود: ((اگر حكومت شما ساقط شود و يا جنابعالي دستگير و اسير و گرفتار شويد چه خواهيد‌ كرد؟ و آيا چنان سرنوشت و روز و روزگاري را براي خويش پيش بيني ميكنيد و يا باور داريد؟‌ )) پاسخ داده بود كه :(( ما مردم تقديريم، اعتقادات ديني ما به ما ميگويد آنچه قرار است رخ دهد رخ خواهد داد. اين ما نيستيم كه در مورد امروز و آينده خويش تصميم ميگيريم، همه چيز ما خارج ‌از اراده و قدرت ماست، و آن گونه كه قرار است باشد خواهد شد! ما تسليم سرنوشت خويشيم!!!))                                        

شنیدن مرگ يك ديكتاتور شايد از مسرت بخش ترين خبرهايي باشد كه هر  انساني را به واكنشي مشابه برمي‌انگيزد. كسي كه تا ديروز مي كشت و تحقير مي كرد اكنون خود تحقير مي شود و در چنگال عدالت به پاي چوبه دار مي رود. بسياري از تصاوير بيش از يك بار ديدن جذابيت ندارند اما تصوير صدام ،سردار قادسيه ، سيف الاسلام و فرزند صلاح الدين ايوبي  كه  كت بسته با پالتویی سیاه و رسمی  به سوي چوبه دار مي رود تا طناب دار بر گردنش آويخته گردد   پس از دهها بار ديدن باز هم براي من تازگي دارد  و از از حيرتم نمي كاهد :                          

چو امروز  خشاياري مزن آتش به قصرروم             كه در دندانه آيندگان اسكندري هم هست

    اين  چرخ بازيگر تاريخ از اين بازيچه ها بسيار دارد هيتلر و موسوليني نيز با آنهمه خونريزي و اقتدار به ذلت افتادند چنانكه وقتي در اوج بودند نه در باور خودشان  و نه در باور اطرافيان و مردم زير دستشان نمي گنجيد. تاريخ بشريت سرشار است از تكرار ظهور اين ديكتاتورها و نگون بختي شان .سرگذشت و سرنوشت صدام داستان مكرر و عبرت انگيز همه‌ي آن زمامداراني است كه جز زبان زور، هيچ زباني را نمي‌فهمند؛ نمي‌فهمند كه در بازي روزگار، دست بالاي دست بسيار است و خداوند كساني را كه زورمندتر از آنها باشند بر آنها مسلط خواهد ساخت.

لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولكن الله ذوفضل علي العالمين (بقره 251)

((اگر نبود كه خداوند شر و بلاي يك گروه از مردم را توسط گروهي ديگر دفع نمايد، هر آينه زمين را فساد فرامي‌گرفت.  ))

 

 

یلدا بازی با یک هفته تاخیر!!!!

دلا نزد كسي بنشين كه او از دلها خبر دارد         بزير آن در ختي رو كه او گل هاي تر دارد

در اين بازاران عطاران مرو هر سو چو بيكاران        به دكان كسي بنشين كه در دكان شكر دارد

ترازو گر نداري پس ترا زوره زند هركس               كسي قلبي بيارايد تو پنداري كه زر دارد

وقتي كامنت يكي از دوستان  رو در يكي از پست هايم ديدم كه من رو  دعوت به يلدا نويسي كرد ه زياد  بهش توجه نكردم و آن را جدي نگرفتم. ولي فكرم درگير اين مساله بود  كه نكند ايشان به خاطر كم توجهي و عدم پاسخ به اين يلدا نويسي ناراحت بشوند . به خاطر همين تصميم گرفنم  چيزي بنويسم و رفع مسئوليت کنم.  ولي موقعي كه شروع به نوشتن كردم ديدم اين كار چه كار خوبي كه آدم هر چند مدت يك بار  اون چيزايي كه توي فكر و ذهنش  بايگاني شده رو بكشه بيرون ودر معرض ديد  خودش و اگر شد ديگرا ن بگذاره. توي اين مشغله هاي فكري و كاري كه اين دوره زمانه براي مردم ايجاد كرده  ، شايد خيلي وقتها بگذره و يادمون بره چي بوديم و چي هستيم، يادمون بره به چه چيز هايي علاقه داريم و از چي نفرت داريم ، شايد غبار فراموشي نگذاره ببينيم  كي يا چي را دوست  داریم و  مدتها ست كه بهشون سلام نداديم ! شايد ديگه توجه نداريم چي خوب بوده يا  چي بد ؟ گفتم چه خوبه ! منم از اين فرصت استفاده كنم و يه سري به خودم بزنم: 

ادامه نوشته

برگشت به سياست خارجي دوران خاتمي

سیاست خارجی دولت جدید در نهایت پس از نزدیك به 3 سال، گفت‌وگوها، چانه‌زنی‌ها و رایزنی‌های هسته‌ای بین ایران و غرب را به آنجا رساند كه شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1737 را مبنی بر اعمال تحریم علیه ایران به تصویب رساند دولت جدید در این دوره در حالی به  به سیاست های تنش زدایی دولت  خاتمی  انتقادوارد می كرد كه عملكرد و مواضع  آنها  نه تنها كمكی به حل این مساله ننمود بلكه موقعیت ایران  در مساله هسته ای را  بسيار وخیم تر از گذشته كرده است .بیان موضاعاتی از قبیل  فروش  زیر قیمت اورانیوم غنی‌سازی شده به جهانیان ، محو اسرائیل از نقشه جهان، انتقال اسرائیل به آلمان و اتریش،انتقال تكنولوژی هسته‌ای ایران به كشورهای اسلامی، كذب دانستن هولو كاست و ...  خارج از صحت و سقم آن بدون آنكه نفع مادی و یا معنوی برای كشور داشته باشد  تا آنجا امنیت ملی و اقتصادی كشور را در مخاطره قرار داده است كه  آقای بروجردی رییس كمیسیون امنیت ملی كه خود از اصول گرایان به نام است  ضمن انتقاد از سیاست خارجی دولت  و درگیر شدن دولت با مسایل بی ثمر خارجی به جای حل مشكل اقتصادی مردم   از آقای  متكی  وزیر امورخارجه می پرسد  كه چرا دولت از اعتبار، تجارب و شخصیت‌های بزرگ نظام همچون آقای هاشمی‌رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی استفاده نمی‌كندو چرا وقتی آقای خاتمی به آلمان می‌رود و در پاسخ به سوالی در مورد مواضع هسته‌ای می‌گوید كه مواضع ما همان مواضع رییس‌جمهور یعنی آقای احمدی‌نژاد است، دولت از ظرفیت ایشان استفاده نمی‌كند.

 این نكات  بیانگر این است كه منتقدان دیروز آقای خاتمی كه  سیاست  خاتمی را  در تنظیم سیاست خارجی مبنی بر  حفظ منافع  ملی و تبدیل   تهدید ها  به فرصت و كوچك كردن  اردوگاه مخافان و پرتعداد كردن  اردوگاه دوستان  قبول نداشته و با تمام توان بر آن خرده می گرفتند امروز به ضرورت احساس خطر به اشتباه خود پی برده و مخالفت خود را  با  عملكرد دولت احمدی نژاد كه  عملكردها و موضع گیری های غیر ضروری و غیر قابل توجیهش اردوگاه مخالفان را  پر تعداد تر و برگهای برنده آنها در مقابل ما برای توجیه افكار عمومی بیشتر كرده ، اعلام مي دارند.

البته امیدواریم كه دولت  ضمن اصلاح خطاهای گذشته در سیاست خارجی و اتخاذ سیاست منطقی و به روز  ضمن تاكيد بر حفظ منافع ملي در بلند مدت   از وارد شدن صدمات بیشتر به كشور جلوگیری نمايد.

 

پی نوشت ها:

يادداشت انتقاد نمايندگان از عدم استفاده از ظرفيت ديپلماسي شخصيت هاي نظام را  ازاينجابخوانيد

تنش‌زدايي ، راهكار حفظ حقوق هسته‌اي ايران مقاله اي از عصر نو را اينجا بخوانيد.

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است

ادامه نوشته